پایان سریال
باکس دانلود
حجم مصرفی شما به صورت عادی محاسبه میشود.
نسخه جدید جعبه دانلود سریال ها، به زودی برای این سریال نیز فعال میشود.
پایان سریال
قسمت 01 «720p» قسمت 01 «1080p» قسمت 02 «720p» قسمت 02 «1080p» قسمت 03 «720p» قسمت 03 «1080p» قسمت 04 «720p» قسمت 04 «1080p» قسمت 05 «720p» قسمت 05 «1080p» قسمت 06 «720p» قسمت 06 «1080p» قسمت 07 «720p» قسمت 07 «1080p» قسمت 08 «720p» قسمت 08 «1080p» قسمت 09 «720p» قسمت 09 «1080p» قسمت 10 «720p» قسمت 10 «1080p» قسمت 11 «720p» قسمت 11 «1080p» قسمت 12 «720p» قسمت 12 «1080p» قسمت 13 «720p» قسمت 13 «1080p» قسمت 14 «720p» قسمت 14 «1080p» قسمت 15 «720p» قسمت 15 «1080p» قسمت 16 «720p» قسمت 16 «1080p» قسمت 17 «720p» قسمت 17 «1080p» قسمت 18 «720p» قسمت 18 «1080p» قسمت 19 «720p» قسمت 19 «1080p» قسمت 20 «720p» قسمت 20 «1080p» قسمت 21 «720p» قسمت 22 «720p» قسمت 23 «720p» قسمت 24 «720p» قسمت 25 «720p» قسمت 26 «720p» قسمت 27 «720p» قسمت 28 «720p» قسمت 29 «720p» قسمت 30 «720p»
برخی از دوستان دائما کامنت میزارن مطالعه کنید بعد همین جناب مطالعه میاد کامنت میزاره خیام ابوعلی و حافظ و غیره اخوند بودن دکتر جان این عمامه یا دستار که میبینی مال اخوند نبوده در فرهنگ ایرانی یا مد اون زمان نشانه بالغ بودن بوده برخی افراد یا گروه های اجتماعی مثل تجار ثروتمند یا حکام محلی حتی با زیورالات دستار یا عمامه رو مزین میکردن هنوز تو کردستان و بیرجند و گرگان (ترکمنها) مردان و حتی زنان عمامه دارن پس اخوندن تو که تو این سایت فیلمی حداقل دوتا فیلم دانلود کن ببین دزدها و راهزنها همه عمامه داشتن و اینم بدون دستار یا همون عمامه از ایران در دوران خلافت هارون الرشید وارد فرهنگ عربی شد(منظور استفاده در دیوان و استفاده گسترده مردم عرب وگرنه برخی از اعراب قبل از اسلام عمامه به سر بودن) ضمنا یهودی ها و برخی گروهای فرهنگی و مذهبی دیگه عمامه دارن اما در مورد عبا یا شنل بیشتر مردم ایران در دوران قاجار و قبل ان عبا میپوشیدن پس اخوند بودن عبا خاستگاه عربی داره اما در دوران پیش از اسلام از صنایع مردم بوشهر هم بوده حالا باهات در مورد خیام و حافظ ابن سینا کاری ندارم حداقل بخون چه بلای سر این بزرگمردان اوردن درسته حافظ به علت حفظ کردن قران معروف به حافظ شد اما اخر کارش چیز دیگه شد بقیشون که کلا زاویه داشتن اخه زکریا اخوند بوده زکریا رازی کلا دین رو بخصوص اسلام رو نقد کرده تو رو خدا کامنت نذار فیلمتو دانلود کن
زدید زیرنویس چسبیده منتهی نچسبیده
قسمت اول رو گرفتم بدون زیرنویس با سافت ساب و هارد ساب هم آشنایی دارم توی اپ هم چک کردم فایل فاقد زیرنویس بود
سلام دوستان
کتاب خداوندگار الموت رو بخونید حتما
حشاشین یعنی دارو فروش نه کسی که حشیش میکشه
حسن صباح آرزوش زنده کرد آیین کورش و بیرون کردن حکمای اعراب از ایران بود
دین اسلامش شبیه امروز ما بود و نماز رو قبول نداشت
غیرتش و احترامش برای ایران بود
دم از دین و شرع نزنید الکی بهش نبندید
بریده هایی از کتاب آشنایی با تاریخ ایران اثر استاد زرینکوب
در آن زمان ولایات سلجوقی هر یک بدست کسی بود برخی بدست خوارزمشاهیان و برخی بدست اتابکان
به این صورت بود که ایران قابل تجزیه و انحطاط شد.
در نتیجه یک جماعت کوچکی که چند قلعه را در ایران دردست داشت سایه خوف خود را بر تمام قلمرو گسترانیده بود این جماعت اسماعیلیه خوانده می شدند که پیروان حسن صبّاح بودند که طبق روایاتی با خواجه نظام الملک و عمر خیام هم مکتب بوده است. البته این روایات درست نیست ولی مسلم است که اینها هم عصر بوده اند.
(اسماعیلیه فرقه ای است که به امامت اسماعیل بعد از امام جعفر صادق اعتقاد دارند)
حسن صبّاح در رودبار و همان نواحی که دیالمه از انجا برخاسته بودند دستگاه و قدرت قابل ملاحظه ای بهم رسانیده بود.
این مناطق بدلیل وضع کوهستانی که داشتند دور از دسترس حکام مرکزی بودند و حتی در دوره ساسانی نیز سپاه جداگانه و مخصوص بخود را داشتند. مردم این نواحی هم نسبتا خالص باقی مانده بودند.
بهرحال این سرزمین بدلیل وضع سوق الجیشی و موقعیت کوهستانی که داشت پایگاهی شد برای اسماعیلیه که با سیستم خاص تبلیغاتی ای که داشتند، تمام قلمروی سلاجقه را از همین چند قلعه تحت تاثیر خود قرار میدادند.
حسن صباح از علوم مختلف از جمله فلسفه، هندسه، نجوم و سیاست آگاهی داشت.
حسن صباح که مرکز حکومتش قلعه ی اَلَموت بود، آئین اسماعیلی را تبلیغ میکرد و تهدیدی بود برای سلجوقیان.
آئین اسماعیلی آدابش خیلی سخت بود و حسن صباح برای تبلیغ آئین اسماعیلیه از روش فدائیان استفاده میکرد.
فدائیان: گروهی از سربازان جان بر کف اسماعیلیه بودند که برای پیروزی این نهضت هرکاری میکردند از جمله کشتن رهبران دینی و نظامی، خودکشی و حملات انتحاری و در آخر معتقد بودند که چون به دستور پیشوای خود عمل کرده اند به بهشت خواهند رفت.
به آنان لفظ حشاشین را هم داده اند و اروپاییان به آنان اساسین گفته اند بمعنی آدمکش.
اسماعیلیه افراد بسیاری را میدزدیدند و بعد یا آنها را میکشتند و یا وادارشان میکردند که به درخواست آنها کارهایی انجام دهند.
خواجه نظام الملک را کشتند و دو تن از پسرانش را کارد زدند و بسیاری از وزرای سلجوقی را کشتند.
حتی در خوابگاه سلطان سنجر خنجری فرو کردند و به آن یادداشتی زده بودند با این مضمون که این خنجر میتوانست در قلب سنجر فرو رود و سنجر از این واقعه سخت وحشت کرد.
امام فخر رازی در مجلسش همیشه از اسماعیلیه انتقاد میکرد و میگفت که اینها شیعه و رافظی هستند و گمراه هستند و با آنها نباید دوستی کرد.
وقتی مجلسش تمام شد و امام فخر رازی تنها شد یک طلبه پیش او رفت و گفت من از اسماعیلیه هستم و مامورم که تو را بکشم مگر اینکه قول بدهی ساکت بمانی و چیزی از اسماعیلیه نگویی امام گفت چاره ای نیس و باید از این شهر بروم طلبه گفت نه اتفاقا باید اینجا بمانی و ساکت بمانی و کیسه ای پول هم به امام داد و گفت بعد از این هم هر ماه برای تو پول میفرستیم.
روز بعد در کلاسش طلبه ای از او بپرسید درباره اسماعیلیه چه میفرمایید امام گفت اسماعیلیه به من برهان قاطعی نشان داده و دیگر نمیتوان در مورد ردش سخنی گفت.
اسماعیلیه حالت خوف و وحشتی در دنیای اسلام آن زمان بوجود آورده بودند و در هرجای قلمرو قلعه ای مستحکم را پایگاه خود کرده بودند.
بدین ترتیب قدرتی برای سلاجقه و اتابکان باقی نماند و حتی اتابک آذربایجان که خواست آنها را سرکوب کند ، کشته شد.
قدرت اسماعیلیه به سوریه و لبنان و حتی آنور مرزها هم میرسید.
چنان که سفیر پادشاه فرنگ که به پیش شیخ الجبل در سوریه آمده بود. شیخ یکی از فدائیان را صدا زد و گفت برو از بالای عمارت خودت را به پایین بیانداز
و فدائی اینکار را کرد و آن سفیر تعجب کرد و گفت با چنین مردمی چطور میشود کنار آمد.
میگویند که آنها را طوری تربیت میکردند که به آنها حشیش میدادند و زمانی که گیج و منگ بودند به آنها باغهای زیبا را نشان میدادند و بعد همانطور که در حال کیف و نعشه بودند آنها را از این حالت بیرون می آوردند و اینها خیال میکردند که باغ بهشت را دیده اند و بعد برای اینکه یکبار دیگر بهشت را ببینند حاضر به همه گونه جانبازی بودند از این روی به حشاشین معروف بودند و بعد چون در اجرای دستورات رهبران و کشتن و کشته شدن باکی نداشتند نام آنها در نزد اروپاییان که جهت جنگهای صلیبی به شرق آمده بودند به لفظ اساسین تغییر کرد که بمعنای آدم کش است.
در آن مقطع اسماعیلیه فرمانروای واقعی این سرزمین بود و حاکمان تمامی نقاط و حتی خود خلیفه هم از آنها حساب می بردند و حتی پادشاهان علیه همدیگر از آنها استفاده میکردند یعنی پادشاهی که به جنگ یک پادشاه دیگر میرفت به تعدادی از حشاشین پولی میداد و از آنها در جنگ علیه شاه دیگر استفاده میکرد و به اصطلاح اینها حالت یکجور ماجراجوی بین المللی را داشتند.
همچین طریقت و مسلکی بعد ها توی ژاپن هم به وجود اومد.
در دوران سنگکو در ژاپن تمام سامورایی ها به اربابان خودشون و امپراطوری وفادار بودند و خدمت می کردند.
بعضی از سامورایی ها یا اربابی نداشتند و یا این که توسط ارباب شون طرد شده بودند این گروه سامورایی های بی ارباب یا رونین (ronin) نامیده شدند که یا به مزدوری و راهزنی می پرداختند یا برای کشتن اشخاص مهم و در نتیجه تغییر دادن سرنوشت جنگ ها اجیر می شدند.
تازگی بازی (rise of ronin) در مورد همین گروه ساخته شده
حشاشین یعنی دارو فروش نه کسی که حشیش میکشه این در کتاب خداوندگار الموت هم دربارش توضیح داده شده میگفتن حشیش میکشن تا مردم ازشون بدشون بیاد