از سوی؛ سریالی در سبک ترسناک علمی تخیلی ساخته جان گریفین است. داستان در یک شهر کوچک کابوسوار در وسط آمریکا جریان دارد؛ شهری عجیب که هر کسی را که وارد آن میشود، در خودش گیر میاندازد و اجازه خروج را به آنها نمیدهد. حالا ساکنانی که در این شهر زندگی میکنند، مجبور هستند به هر طریقی خودشان را زنده نگه دارند و بالاخره یک راهی برای خروج و فرار از شهر پیدا کنند؛ آن هم در شرایطی که هیچ تمایلی برای ادامه زندگی در آن شهر ندارند. اما همه چیز به این آسانیها هم که به نظر میرسد، نیست. گیر کردن در یک شهر کوچک، تنها بخشی از مشکلات این منطقه است…
یادتونه بچگی تظاهر میکردیم فرش قایقه موکت دریا و سعی میکردیم همو نجات بدیم؟سکانسای این سریال دقیقا شبیه همون خاله بازیامونه . مومن اخه سه فصل بیرون دادی فقظ معما طرح کردی چه وضعشه!
به دوستانی که هنوز این آشغال رو شروع نکردن توصیه میکنم به هیچ عنوان اشتباه مارو تکرار نکنید
ما یه غلطی کردیم شروعش کردیم الانم از سر اجبار بدون اینکه کوچکترین لذتی ازش ببریم ادامش میدیم تا فقط ببینیم آخرش چی میشه
مثل کسی شدیم که بهش گفتن داخل اون تیکه گوه گوشه دسشویی رو نگاه نکن و ما هم از سر کنجکاوی داریم داخلش رو میگردیم و با اینکه میدونیم چیزی جز گوه گیرمون نمیاد همینجور به گشتن ادامه میدیم
ممنونم ازتون برای سایت عالی و بینظیرتون ..
چندسال که فقط و فقط شمارو دنبال میکنم و همیشه میگم شما و تیمتون اولین و بهترین هستین..
خدا خیرتون بده برای همه چیز ..
آرزوی سلامتی براتون دارم و موفق باشین ..
سریالی که دو فصلشو تو دو روز دیدم، این فصل و خصوصا این قسمتای اخیر طوری شده که ده بار میزنم ببینم چقد مونده تا تموم شه.. چه سریال مزخرف و مسخرهای شده این فرام! یه آش شله قلمکار واقعی… عملا اگه رفت و برگشت تابیتا و پیدا شدن بابای ویکتور رو ندید بگیریم، ۷ قسمته که هیچ اتفاقی نیفتاده! هیچ اتفاقی. این یعنی توهین به شعور مخاطب! هرچند من فکر میکنم این فصل تا آخرش همینجوری چرت و بیمعنی ادامه پیدا میکنه و با یه تعلیق تموم میشه. چون حس میکنم حتی خود تیم نویسندگان و سازندگان هم نمیدونن بقیشو چی بنویسن
یادتونه بچگی تظاهر میکردیم فرش قایقه موکت دریا و سعی میکردیم همو نجات بدیم؟سکانسای این سریال دقیقا شبیه همون خاله بازیامونه . مومن اخه سه فصل بیرون دادی فقظ معما طرح کردی چه وضعشه!
به دوستانی که هنوز این آشغال رو شروع نکردن توصیه میکنم به هیچ عنوان اشتباه مارو تکرار نکنید
ما یه غلطی کردیم شروعش کردیم الانم از سر اجبار بدون اینکه کوچکترین لذتی ازش ببریم ادامش میدیم تا فقط ببینیم آخرش چی میشه
مثل کسی شدیم که بهش گفتن داخل اون تیکه گوه گوشه دسشویی رو نگاه نکن و ما هم از سر کنجکاوی داریم داخلش رو میگردیم و با اینکه میدونیم چیزی جز گوه گیرمون نمیاد همینجور به گشتن ادامه میدیم
ممنونم ازتون برای سایت عالی و بینظیرتون ..
چندسال که فقط و فقط شمارو دنبال میکنم و همیشه میگم شما و تیمتون اولین و بهترین هستین..
خدا خیرتون بده برای همه چیز ..
آرزوی سلامتی براتون دارم و موفق باشین ..
…..
راستی دوستان این سریال عالی من عاشقشم
خلاصه ۲۷ قسمت دیالوگ کاراکترا: نه، این تقصیر تو نبود…
سریالی که دو فصلشو تو دو روز دیدم، این فصل و خصوصا این قسمتای اخیر طوری شده که ده بار میزنم ببینم چقد مونده تا تموم شه.. چه سریال مزخرف و مسخرهای شده این فرام! یه آش شله قلمکار واقعی… عملا اگه رفت و برگشت تابیتا و پیدا شدن بابای ویکتور رو ندید بگیریم، ۷ قسمته که هیچ اتفاقی نیفتاده! هیچ اتفاقی. این یعنی توهین به شعور مخاطب! هرچند من فکر میکنم این فصل تا آخرش همینجوری چرت و بیمعنی ادامه پیدا میکنه و با یه تعلیق تموم میشه. چون حس میکنم حتی خود تیم نویسندگان و سازندگان هم نمیدونن بقیشو چی بنویسن