لبه شمشیر؛ فیلمی سلحشوری تاریخی درام به کارگردانی وینست پرز است. پاریس، ۱۸۸۷. دوئل ممنوع شده اما همچنان ادامه دارد. برادرزاده یک استاد شمشیربازی، یک سرهنگ را به مبارزه فرا می‌خواند. ماری-روز آستی دو والسایر معتقد است که شرافت تنها به مردان محدود نمی‌شود. دوئل‌ها با شمشیر و تپانچه شرافت را به نمایش می‌گذارند و برابری را به چالش می‌کشند…

گربه؛ فیلمی درام ساخته پیر گرانیه-دفر و با بازیگری ژان گابن و سیمون سینیوره است. گابن و سینیوره برای بازی در این فیلم برنده خرس نقره‌ای بهترین بازیگر جشنواره برلین همان سال شدند. فرانسه، سال 1971؛ «ژولین بوئا» مردی است که در گذشته یک تایپوگرافیست بوده و در خانه ای کوچک که به زودی تخریب خواهد شد زندگی می‌کند و به سختی با تنها عضو خانواده‌اش حرف می زند. «گرفیر» گربه و تنها موجودی است که هنوز مورد محبت ژولین قرار دارد اما…

روز به جای شب؛ فیلمی برنده جایزه اسکار درام کمدی به کارگردانی فرانسوا تروفو و بازیگری جکلین بیسیت و ژان-پیر لئو است. داستان حول محور اتفاقاتی است که در جریان فیلمبرداری یک فیلم ملودرام رخ می‌دهد…

بزرگراه گمشده؛ فیلمی سوررئالیستی نئو نوآر ساخته دیوید لینچ است. فرد مدیسون، نوازنده ساکسیفون جاز، با همسرش رنه ارتباط صمیمی دارد. اما زندگی او زمانی تغییر می‌کند که پیامی تهدیدآمیز از مردی مرموز دریافت می‌کند…

نگران نباش حال من خوب است؛ فیلمی درام به کارگردانی فیلیپ لیورت است. دختری به نام لیلی پس از بازگشت از مرخصی متوجه می‌شود که برادرش بعد از مشاجره‌ای شدید با پدرشان، خانه را ترک کرده است اما…

مونیخ فیلمی حماسی تاریخی درام به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است. اریک بانا و دنیل کریگ از ستارگان فیلم میباشند. داستان قتل عام تعدادی ورزشکار به دست چند افراطی در المپیک مونیخ است و متعاقب آن ماموریت سری یک مامور مخفی که تلاش دارد در آن افرادی که وی تصور می‌کند مسئول این قتلها بوده اند را پیدا کرده و از آنها انتقام بگیرد اما…

آلوده؛ فیلمی ترسناک به کارگردانی سباستین وانیچک است. ساکنین یک مجتمع آپارتمانی فرسوده در فرانسه، در جدالی نفس‌گیر با انبوهی از عنکبوت‌های مرگبار که به سرعت در حال تکثیر هستند روبرو می‌شوند…

هشت کوه؛ فیلمی درام به کارگردانی فلیکس ون گرونینگن است که برای نخستین بار در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد. فیلم داستان یک دوستی پرفراز و نشیب است؛ داستان مرد شدن بچه‌ها؛ بچه‌هایی که سعی می‌کنند رد پای پدرانشان را پاک نمایند، اما با پیچ و خم‌هایی که از سر می‌گذرانند، عاقبت به خانه بازمی‌گردند؛ پیترو پسری شهری است و برونو آخرین فرزند یک روستای کوهستانی فراموش شده می‌باشد؛ با گذشت سال‌ها، برونو به کوهستان محل زندگی‌اش وفادار می‌ماند، در حالی که پیترو همیشه در رفت و آمد است؛ رویارویی این دو، آن‌ها را با دوستی و از دست دادن آشنا می‌نماید، ریشه‌هایشان را به آن‌ها یادآوری می‌کند و اجازه می‌دهد با مفهوم سرنوشت، عمیقا آشنا شوند؛ پیترو و برونو درمی‌یابند که دوستی واقعی در طول زندگی به چه معناست…