House of Sand and Fog 2003

فیلم جالبی بود ، پیشنهاد میکنم ببینید ، نمی‌خواستم اینو بگم چون بنظرم اسپویل میشه ولی چون بقیه هم گفتن میگم،اگه دوس ندارید ناراحت بشید این فیلمو نبینید، چون خودم از یه جایی به بعد قفل شدم شدید رو فیلم و احساسات زیادی که یهو رد و بدل شد ، و الان سر درد گرفتم.

در جواب به Amir Sh
هشدار اسپویل: کساییکه فیلم رو ندیده ن این کامنت رو نخونن
سوال خوبی کردی دوست عزیز اما قبلش بگم بنظر من هم بازیها و هم فیلمنامه ضعفهای مشهودی داشتند که سطح کار رو تا حد زیادی پایین میاره اما چیزیکه میخوام بگم در مورد کلیت فیلمه و سوالی که داشتی
این فیلم نمیخواد درباره یه خانواده ایرانی حرف بزنه یا گروگانگیری یا عشق ممنوع یه پلیس متاهل. جای اون خانواده میتونست هر خانواده مهاجر دیگه ای از هر جایی باشه فیلم فقط این خانواده رو به بهترین شکلش در اورده و جای اون پلیس هم میتونست هر ناسیونالیست قلدری باشه که بخواد از هموطنش حمایت بکنه و بقیه چیزها. تمام این فیلم فقط میخواد یه جمله رو نشون بده اونم سراب رویای آمریکاییه. بذار اول تعریف رویای آمریکایی رو از ویکی برات بیارم
« زندگی هر شخص باید با فرصت‌هایی که به او بنا بر قابلیت‌ها یا موفقیت‌هایش و فارغ از طبقه اجتماعی یا شرایط زاده شدنش داده می‌شود بهتر، غنی‌تر و کامل‌تر شود »
اما این فیلم نشون میده یه خانواده مهاجر این امکان رو بسادگی پیدا نمیکنه یا یه دختر تنها نه فقط به زندگی رویاییش نمیرسه بلکه خیلی راحت بی خانمان هم میشه چیزیکه هر روز توی امریکا اتفاق میوفته و واقعیت زندگی اونجاست. شاید فیلم میتونست جور دیگه ای تموم بشه و شاید واکنش پسر خانواده جلوی بانک غیرمنتظره و برخلاف روند فیلم بود ولی از لحظه ایکه تخلیه خانه صورت گرفت و خیلی پیشتر از اینکه اون پلیس بخواد گروگانگیری و اجبار به فروش بکنه باید قبول کرد بالاخره یک نفر حداقل این وسط بازنده میشد تنها کاری که فیلم کرد این بود که عدالت رو رعایت کرد و همه رو بازنده کرد! شاید میخواست ازین طریق این وهم و سراب رو بیشتر به چشم تماشاچیا بیاره؟ درست مثل قلعه های شنی توی ساحل که با یه موج آب فرو میریزن و چیزی ازشون نمی مونه! همونطور که فیلم با یه خانه از دست رفته توی ساحل خزر شروع میشه وبا خانه دیگری در ساحل خلیج سانفرانسیسکو به پایان میرسه..

این فیلم رو دوست نداشتم ، غم و درد بی منطقی درش وجود داشت ، با اینکه بازیگران به شدت نقششون رو عالی ایفاء کرده بودن ، و به عنوان یک ایرانی وجود عناصر فارسی و ایرانی رو در فیلم های خارجی دوست دارم اما فیلمنامش دارای کمبود مهمی بود به نام دلیل و نتیجه ! بعد از دیدن فیلم همش با خودم میگم چرا یه نفر همچین فیلمی رو نوشته ، دلیل از نوشتن این فیلم چی بوده و مهمتر چرا افرادی دست به ساختش زدن اونم در سال 2003

واقعا چرا این همه درد و غم بود تو این فیلم!؟
اصلا حالم خوب نیست از وقتی دیدمش

در یک کلام فیلم بی نظیری بود و درد آور 🙂

جای حمیدشبخیز تو فیلم خالیه

بازم یه فیلم قابل تماشا
با یه موضوع ساده شروع میشه و لحظه به لحظه فاجعه بار تر و دردآورتر میشه اگه دنبال اکشن و زد و خورد و تعقیب و گریز هستین همین الان این کامنت و این فیلم رو رها کنید و برید سراغ فیلم دیگه ولی اگه دنبال یه درام همراه شخصیت پردازی و شخصیتهای چند وجهی و نه تک بعدی و سیاه و سفید احمقانه هالیوودی هستید این فیلم به لطف فیلمنامه قوی که از روی کتاب آندره دوبوس برداشت شده این رو بهتون میده. بازی بن کینگزلی افسانه ای در نقش یک افسر منضبط و خشک ایرانی زمان شاه که مجبور به مهاجرت اجباری شده و دنبال تثبیت یه زندگی نرمال و راحت توی امریکاست بهمراه شهره آغداشلو در نقش یه زن ساده و خانه دار ایرانی که چیز زیادی از جامعه میزبان نمیدونه(حضورش در این فیلم در زمان خودش سروصدای زیادی کرد) و جنیفر کانلی دختری که در اثر سهل انگاری خونه پدریش رو از دست داده و یه افسر نامتعادل پلیس که عاشق این دختر هوم لس شده همگی در حد درخشان هستن. توجه به جزییات زندگی ایرانی و حتی دیدن دوره فشرده فهم زبان فارسی و مکالمه محدود فارسی توسط بن کینگزلی باوجودیکه نویسنده کتاب و فیلمنامه امریکاییست از نکات جالب فیلمه. فیلم شاید عالی و بی نقص نباشه ولی قطعا ارزش یکبار دیدن رو داره و از آن فیلمهاییست که اگه یکبار ببینید هیچوقت فراموشش نمیکنید. چیز بیشتری نمیگم که اسپویل نباشه اگه قبلا فیلم رو ندیدین