دوبله فارسی فیلم ناپلئون – دوبله جدید اضافه شد
گویندگان دوبله اول: بازسازی صدای زنده یاد چنگیز جلیلوند (واکین فینیکس / ناپلئون بناپارت)، مریم جلینی (ونسا کربی / جوزفین بناپارت)، حامد بهداد (طاهر رحیم / پاول باراسد)، مهدی امینی (پل رایس / تالیراندا)، سعید داننده (روپرت اورت / دوک ولینگتونب)، نیما نکویی (ادوارد فیلیپونا / تزار الکساندرک)، بابک پاییزان (متیو نیدهام / لوسین بناپارتس)، مهیار ستاری (جولیان رایند تات / ابی سیِست)، ناهید حجتپناه (سیناد کیوزاک / لتیزیا بناپارت)، باران عزیزی (بنجامین چیورز / یوجین اول)، ابوالقاسم محمدطاهر، خشایار شمشیرگران، رهبر نوربخش، محسن بهرامی، ارسلان جولایی، سارا جواهری، مستانه ریاحی، نسرین اسنجانی، سارا گرجی، ساینا شیخی، سعید میری، سورنا حدادی، همایون میرعبدالهی، سعید پورشفیعی، امیررضا قلینژاد، حامد عزیزی…
گویندگان دوبله دوم: ژرژ پطروسی و…
باکس دانلود
حجم مصرفی شما به صورت عادی محاسبه میشود.
دوبله فارسی
زیرنویس فارسی چسبیده
عالی
باید دیدش حتما و در بعد از دیدن در مورد ناپلئون تحقیق کرد، چون به تنهایی قدرت و درایت ناپلئون رو نشون نمیده
و بزرگترین مشکل فیلم این بود که اصلا نشون داد چرا مردم فرانسه اینجور جونشون رو فداش میکردن
من فیلم رو ندیدم اما من رو یاد آهنگ there is nothing we can do می اندازه
وقتتون را برای دیدن این اثر حروم نکنید.
با فاصله مزخرفترین و پوچ ترین فیلمی که تا بحال دیدم.
فیلم مشخص نیست در مورد چی هست، در مورد هر شخصیتی هست در مورد ناپلئون بناپارت نیست.
یک فیلم کاملا دروغین، چرند، ضد فرانسوی، عاشق بریتانیا با ۹۹ درصد اشتباهات تاریخی و حذف اکثر زندگینامه، که وقت تماشاگر رو به خاطر صحنه های توخالی به آب میبنده.
ناپلئون واقعی دو وجه داره، نبوغ نظامی، تاثیرات در قوانین مدنی
هیجکدوم توی فیلم نیست. فقط نامه نگاریش با زنش هست
کل فیلم نامه نگاری هست.
تدابیر نظامی ناپلئون هنوز توی آموزشگاه های نظامی دنیا تدریس میشه ولی هیچی ازش توی فیلم نگفته.
ناپلئون رو یکی از ۲۵ فرد تاثیر گذار در قانون، در تاریخ بشر میدونند، بعد فقط به رابطه زناشویی و طلاق پرداخته!
فیلم کاملا تحریفه و پر از حذف و اضافه غیرواقعی.
فیلم ناپلئون یک چیزی در مایه های فیلم تخیلی ۳۰۰ در مورد جنگ ایران و یونان هست، ۱۰۰ پله بدتر و دروغین.
پاسخ ریدلی اسکات به انتقاد تاریخدانان چی بوده؟”مگه خودت اونجا بودی؟ نه، پس خفه شو”
درحالی که این تاریخ با جزئیات ثبت شده است.
این یک شکست افتضاح برای ریدلی اسکات است.
فکر کنم ریدلی عمدا فیلم رو عاشق بریتانیا و ضد فرانسه ساخته، چون خودش بریتانیایی هست، وقتی احساس ناسیونالیسمی کورت میکنه و نمیتونی نبوغ و دستاوردهای یک انسان از یک کشور دیگه رو ببینی همین میشه، وقتی بیسوادی و گوشت به حرفهای متخصص ها بدهکار نیست.
امیدوارم به گلادیاتور۲ گند نزنه.
نمره من به فیلم : 1/10
این فیلم رو میشه در چند هفته ساخت واقعا، هیچی نداره ، هیچی
واکین فینیکس لب شکری خیلی قشنگ
این نقش رو بازی کرد
فیلم درباره ی بناپارت چندتایی معروف ساختن
واترلو ساخته ی سرگئی بودنارچوک
دزیره و… درباره ی بناپارت و نازی ها فیلم زیاد ساختن
به نظرم کمی تاکید و تمرکز بیشتر بود
فیلم خیلی زیبا تر و قشنگ تر هم می بود به نظرم
البته ناگفته نماند جلوه های ویژش و…
همگی خوب بودند
و اینک فیلمی از تخت و خواب ناپلئون
میتونست به جای این همش بیاد رو رابطه های مزخرف عاشقانه ناپلئون وقت بزاره میومد جنگ هاشو و تاکتیکای جنگ هاشو نشون میداد خیلی بهتر بود ناسلامتی نصف دنیا رو گرفته بود ناپلئون ولی خوب اونجوری درست میکرد هم هزینه تولید فیلم میرفت بالا
باز با این وجود 200 میلیون هزینه ی فیلم شد
ولی خب من از این دیکتاتور اصلا خوشم نمیاد
و به نظرم خوب به سرش آوردن تبعیدش کردند
سنت هلن و به هر حال جنگ های ناپلئونی رو
نمایش می دادند بازخورد بهتری هم مسلما داشت
ناپلئون مگه شیرینی نبود؟؟
راهی برای ارتباط با ادمین پیدا نکردم. دوستان ممکنه بفرمایید ایا لینک های دانلود اینجا نیم بها هستن یا خیر؟ و اگر نیم بها نیستن لطفا راهی برای نیم بها کردنشون معرفی کنید. متشکرم
نتونستم تا اخر تماشا کنم
حوصله امو سر برد.
ساخت خوبی نداشت.
لعنت بهشون که انقدر سریع دامنه رو مسدود میکنن
الان واقعا واسه من سواله این دو نفری که دیسلیک دادن به این کامنت ادمن؟؟ چه موجوداتین؟ عقل دارن؟ مرد یا زن نا حسابی خودت داری میای تو این سایت حتما ازش استفاده میکنی و ضد سانسوری وگرنه میرفتی مزخرفات سانسور شده فیلیمو و نماوا و … رو میدیدی تازه اینجا رایگانه واست. به کسی که شاکیه از فیلتر کردن و ضربه زدن هرباره به این سایت خوب دیس میدی ؟ برید خودتون به متخصص نشون بدید شماها مازوخیسم دارید با هر عقل و منطقی ادم نگاه میکنه وضعتون خرابه
اینجا پارادوکس شخصیتی بیداد میکنه، اون دو تا دیگه نوبرن
اگه فیلمای دیگه اسکات نبود، میگفتم گلادیاتور یه اتفاق بوده. اما ناپلئون زندگیش مثه اسکندر نبود که فیلمش بخواد یه خط صاف و ساده رو تا انتها بره، جای تعلیق خالی بود، فیکشنایز نشده بود و هزارتا چیز دیگه که داستانش رو واقعا بد به مخاطب رسوند. مابقی چیزا عالی، طراحی لباس، صحنه، اکت و…، فقط دارم تصور میکنم اگه فیلم یه کمدی سیاه بود چطور میشد هاها، با همین تیم.
6/5 از 10
چقدر حرفای شما درسته، آفرین
و منم خیلی تشکر میکنم که وقت گذاشتید واسه ابراز لطف، بزرگواری
کلا از فیلم های تاریخی ک درباره گذشته اس خوشم میاد اینم عالی بود ولی ای کاش بهتر میساختن بیشتر مستند طور بود
ی فیلم دیگه همین چندوقت پیش دیدم همین سبک داشت مستندطور بود فکر کنم مد شده این سبک
خیـــــــــــــلی زیبا بود 🙂 جنگ های ناپلئون به کنار, ولی نباید اوایل انقلاب فرانسه برای سرکوب مردم …………
سلام دوبله فارسی اش کی میاد؟
این فیلم بدترین و به نوعی خیال پردازانه ترین فیلم به اصطلاح تاریخی بود که میشد دید ، فیلمی سطحی و پیش پا افتاده که به نوعی انتقام عصبانیت ریدلی اسکات از ناپِلئون بوده ، در جایی ازش مصاحبه گرفتن و گفتن که تاریخی که شما ازش دارید یاد میکنید همش تو اتاق خواب و روشهای سک.س بوده چطوری اینها رو شما میدونید و تاریخ نگاری ازش ننوشته ؟ در جواب گفته بهم الهام شده .
به نظرم این فیلم ارزش تاریخی نداره ، و میشه بعنوان یک سرگرمی که میتونسته ناپِلئون تو اتاق خواب با استایل مختلف همخوابی بکنه بهش توجه کرد .
برای کسی که بغض نسبت به کسی داره ساختن اثر تاریخی اون شخص احمقانه و خنده دار جلوه میکنه .
واقعا شخصیت جوکر برازنده این شخصیت بود
ناپلئون بناپارت بهواسطه زندگی سیاسی نظامی و عاطفی پرفراز و نشیب خود جایگاه ویژهای در میان تمام پادشاهان چند سده اخیر جهان دارد. او که در خانواده اشرافی نهچندان بلندپایهای در جزیره کُرس فرانسه به دنیا آمد، توانست در مدت زمان کوتاهی با دلاوریهایش در نبردهای بزرگ به یکی از ارکان حکومت فرانسه تبدیل شود و در اوایل قرن نوزدهم بیش از یک دهه بر این کشور پهناور حکمرانی کرد.
اما آنچه طی این دههها در دنیای هنر علاقه فیلمسازان، نقاشان و نویسندگان را به خود جلب کرده، ازدواج، جدایی و وابستگی بیمارگونه ناپلئون به ژوزفین بوهارنه است. موضوعی که در فیلم ریدلی اسکات نیز یکی از نقشهای محوری را ایفا میکند تا آنجا که در خلاصه داستان آن آمده است: «این فیلم سیر قدرت گرفتن ناپلئون را از دیدگاه رابطهی اعتیادآور و ناپایدار او با ملکه ژوزفین به تصویر میکشد.»
ناپلئون بناپارت که بود؟
ناپلئون بناپارت، رهبری سیاسی و یک نظامیِ بانفوذ و موفق بود که بعد از طی کردن پلههای طرقی نهایتاً با شکست و تبعید روبهرو شد.
ناپلئون بناپارت (Napoleon Bonaparte) که با نام ناپلئون اول نیز شناخته میشود، یک فرمانده ارتش فرانسوی بود که بیشتر خاک اروپا را در اوایل قرن نوزدهم فتح کرد. او در جزیره کورسیکا متولد شد و طی انقلاب فرانسه خیلی زود مدارج نظامی را طی کرد. وی پس از به دست آوردن قدرت سیاسی در فرانسه از طریق کودتایی در سال ۱۷۹۹، در سال ۱۸۰۴ به عنوان امپراطور تاجگذاری کرد. ناپلئون که بسیار جاهطلب بود و در استراتژیهای جنگی مهارت زیادی داشت، در برابر ملتهای مختلف اروپایی اعلام جنگ کرد و قلمرو امپراطوریاش را گسترش داد. در نهایت، بعد از یک حملهی فاجعهآمیز به روسیه در سال ۱۸۱۲، مجبور به رها کردن تاج و تخت شد. بعد از شکستهای پیاپی او را به جزیره اِلب تبعید کردند. ناپلئون در سال ۱۸۱۵ دوباره برای مدت کوتاهی به قدرت بازگشت و بعد از یک شکست سنگین در واترلو، این بار به جزیره دور افتادهی سنت هلن تبعید شد و در همان جا در سن ۵۱ سالگی درگذشت.
تحصیلات ناپلئون و آغاز نظامیگری
ناپلئون بناپارت در ۱۵ اوت سال ۱۷۶۹ در جزیره مدیترانهای کورسیکا متولد شد. او دومین فرزند از هشت فرزندی بود که مادرش به دنیا آورد. والدین او از طبقهی اشرافی بودند اما ثروت زیادی نداشتند. سال قبل از تولد ناپلئون، فرانسه کورسیکا را از ایتالیا گرفت. او بعدها نوشتار اسم این جزیره را به فرانسوی تغییر داد.
ناپلئون وقتی یک پسر بچه بود برای تحصیل به خاک اصلی فرانسه نقل مکان کرد تا زبان فرانسوی بیاموزد. نهایتاً در سال ۱۷۸۵ از آکادمی ارتش فرانسه فارغالتحصیل شد. در انقلاب فرانسه که در سال ۱۷۸۹ آغاز شد، در کمتر از سه سال انقلابیون رژیم پادشاهی را سرنگون کردند و جمهوری جای آن را گرفت. طی اولین سالهای انقلاب، ناپلئون تصمیم به ترک ارتش گرفته بود. در سال ۱۷۹۳، خانوادهی بناپارت جزیره مادری را ترک و به خاک اصلی فرانسه مهاجرت کردند و ناپلئون دوباره به پست خود در ارتش بازگشت.
ناپلئون در فرانسه با آگوستین روبسپیر، برادرِ رهبر انقلابی؛ ماکسیمیلیان روبسپیر آشنا شد. روبسپیر از رهبران انقلاب و از افرادی بود که نقش مهمی در ایجاد دوران وحشت ایفا کرده بودند. از این دوره به خاطر خشونتی که علیه دشمنان انقلاب به خرج میدادند با این عنوان یاد میشود. ناپلئون در همین دوران ترفیع قابل توجهی گرفت. بعد از سقوط روبسپیر از قدرت و اعدام وی با گیوتین در جولای ۱۷۹۴، ناپلئون به خاطر ارتباطش با این دو برادر بازداشت خانگی شد. در سال ۱۷۹۵، ناپلئون به سرکوب شورشیان سلطنتطلب علیه دولت انقلابی پاریس کمک کرد و به مقام ژنرال ارشد رسید.
بالا رفتن ناپلئون از نردبان قدرت
از سال ۱۷۹۲، دولت انقلابی فرانسه دچار درگیریهای نظامی با دولتهای مختلف اروپایی شد. در سال ۱۷۹۶، ناپلئون سپاه فرانسه را برای شکست ارتش بزرگ اتریش رهبری کرد. اتریش یکی از رقبای اصلی بود ولی این جنگها تا ایتالیا هم ادامه یافت. در سال ۱۷۹۷، فرانسه و اتریش عهدنامهای را امضا کردند که منفعتهایی برای قلمرو فرانسه داشت.
سال بعد گروه پنج نفرهای که از سال ۱۷۹۵ فرانسه را اداره میکرد، پیشنهاد داد که ناپلئون رهبری حمله به انگلیس را به عهده بگیرد. ناپلئون اعلام کرد که ناو دریایی فرانسه هنوز آمادگی رویارویی با ناو سلطنتی بریتانیا را ندارد. به جای آن پیشنهاد او این بود که به مصر حمله کنند تا راههای تجاری انگلیس به هند را ببندند. ارتش ناپلئون در مقابل فرماندهان ارتش مصر در جنگ اهرام در جولای ۱۷۹۸ به پیروزی دست یافتند. در اوایل سال ۱۷۹۹، ارتش ناپلئون به سوریه حمله کرد که آن زمان توسط امپراطوری عثمانی اداره میشد و البته این تلاش با یک محاصره سیاسیِ شکست خورده به پایان رسید. در آن تابستان که موقعیت سیاسی فرانسه نامعلوم بود، ناپلئون جاهطلب تصمیم گرفت ارتش خود را در مصر رها کرده و به فرانسه بازگردد.
کودتای ۱۸ برومر
در نوامبر سال ۱۷۹۹، در رویدادی به نام کودتای ۱۸ برومر، ناپلئون عضوی از یک گروه بود که شورش موفقیتآمیزی علیه نیروی حاکم بر فرانسه داشتند. آن گروه پنج نفرهی سابق با کنسولی سه نفره جایگزین شد و ناپلئون به عنوان یکی از کنسولها به چهرهی سیاسی پیشتاز فرانسه تبدیل شد. در ژوئن ۱۸۰۰ در جنگ مارنگو (Marengo) نیروهای ناپلئون یکی از دشمنان همیشگی فرانسه یعنی اتریش را شکست دادند و آنها را از ایتالیا بیرون کردند. این پیروزی به افزایش قدرت ناپلئون به عنوان کنسول اول کمک زیادی کرد. همچنین با عهدنامه آمین در ۱۸۰۲، بریتانیای خسته از جنگ، به مصالحه با فرانسه تن داد، اگر چه این صلح تنها یک سال دوام آورد.
ناپلئون برای بازیابی ثبات فرانسه بعد از انقلاب، تلاش زیادی کرد. او دولت مرکزی ایجاد کرد و در زمینهی بانکداری و آموزش اصلاحاتی انجام داد. همچنین از هنر و علوم بسیار حمایت کرد و رابطهی بین رژیم خود با پاپ را که در دوران انقلاب آسیب زیادی دیده بود، بهبود بخشید. یکی از مهمترین دستاوردهای او کد ناپلئونی یا قانون مدنی فرانسه بود که سیستم قضایی فرانسه را ساده و مؤثرتر میکرد و تاکنون قانون اساسی فرانسه را شکل داده است. در سال ۱۸۰۲ با اصلاحاتی که در قانون اساسی صورت گرفت، ناپلئون را برای همیشه کنسول اول فرانسه کرد. دو سال بعد در سال ۱۸۰۴، او به عنوان امپراطور فرانسه مراسم باشکوه تاجگذاریاش را بهجا آورد.
ازدواجها و فرزندان ناپلئون
در سال ۱۷۹۶، ناپلئون با ژوزفین، یک بیوهی زیبا و جذاب که شش سال از او بزرگتر بود و دو فرزند نوجوان داشت، ازدواج کرد. بیش از یک دهه بعد، در سال ۱۸۰۹ بعد از آنکه ناپلئون از ژوزفین صاحب فرزندی نشد، ازدواجشان را باطل کرد تا برای به دست آوردن جانشین با زن دیگری ازدواج کند. ناپلئون در ۱۸۱۰ با ماری لوئیز؛ شاهزادهی اتریشی ازدواج کرد. ماری بعد از یک سال اولین پسرشان را به دنیا آورد که ناپلئون دوم نام گرفت. جدای از پسری که ماری لوئیز برای او به دنیا آورد، ناپلئون فرزندان نامشروع بسیاری هم داشت.
دوران حکومت ناپلئون اول
از سال ۱۸۰۳ تا ۱۸۱۵، فرانسه درگیر جنگهای ناپلئونی؛ یک سلسله درگیریهای بزرگ با ملتهای مختلف اروپا بود. ناپلئون در سال ۱۸۰۳ و برای تامین نیاز ارتش خود، لوئیزیانا را به قیمت ۱۵ میلیون دلار به آمریکای شمالی فروخت. در اکتبر سال ۱۸۰۵، ارتش بریتانیا ناوگان ناپلئون را در جنگ ترافالگار شکست داد. در دسامبر همان سال، ناپلئون توانست به یکی از بزرگترین پیروزیهای خود در اُستِرلیتْز علیه روسیه و اتریش دست یابد. این پیروزی باعث انحلال امپراطوری مقدس روم و شکلگیری کنفدراسیون راین شد.
سقوط ناپلئون و تبعید
در سال ۱۸۱۰ روسیه از قانون محاصره قارهای که مبنی بر تحریم کالاهای انگلیسی بود، عدول کرد. ناپلئون برای تلافی با ارتشی بزرگ در تابستان دو سال بعد به این کشور حمله کرد. به جای درگیر شدن با نیروهای فرانسوی، روسها ترجیح دادند از استراتژی عقب نشینی استفاده کنند. به همین روش، ارتش ناپلئون بدون آنکه آمادگی لازم را داشته باشد، به داخل خاک روسیه کشیده شد. تا اواخر تابستان، نیروهای هر دو طرف خسارتهای سنگینی دیده بودند. نیروهای ناپلئون تا مسکو هم رسیدند اما با شهری خالی از سکنه و تخلیه شده روبهرو شدند. روسهای هزیمت کرده، شهر را آتش زدند تا نیروهای دشمن تمام آذوقهی خود را از دست بدهند. بعد از گذشت یک ماه انتظار برای تسلیم، ناپلئون با زمستان روسیه روبهرو شد و نیروهایش در مسکو تلف شدند. طی این شکست سنگین، تنها یک ششم ارتش زنده از روسیه خارج شد. دوران افول قدرت ناپلئون بعد از این شکست و ناکامیهای دیگر از سمت کشورهای دیگر آغاز شد و نهایتاً به تبعید او انجامید.
جنگ واترلو
در ۲۶ فوریهی سال ۱۸۱۵، ناپلئون پس از کمتر از یک سال تبعید، از اِلب فرار کرد و به خاک اصلی فرانسه بازگشت. او با گروهی هزار نفره از حامیانش سعی کرد به قدرت بازگردد. در ۲۰ مارس او به پاریس برگشت و با استقبال مردم روبهرو شد. شاه جدید با آمدن او فرار کرد و سپس دوران حکومت صد روزهی ناپلئون شروع شد.
بعد از بازگشت ناپلئون به فرانسه، کشورهایی که امپراطور فرانسه را دشمن خود میدانستند، برای جنگ آماده شدند. ناپلئون ارتش جدیدی جمعآوری کرد و پیش از آن که این کشورها با هم متحد شوند، حملات خود را آغاز کرد. در ژوئن ۱۸۱۵، نیروهای فرانسه در جنگ واترلو در نزدیکی بروکسل، با شکست عظیمی از سمت انگلیس مواجه شدند. در آن سال ناپلئون مجدداً تبعید شد.
مرگ ناپلئون
در اکتبر سال ۱۸۱۵ او به جزیرهی دورافتادهی سنت هلن تبعید شد و شش سال بعد در سن ۵۱ سالگی به علت سرطان روده درگذشت. پیکر او را علیرغم وصیتش برای دفن شدن در کنار رود سن و در میان مردم سرزمینش، در همان جزیره دفن کردند. در سال ۱۸۴۰ بقایای جسد او را به فرانسه بازگردانده و در مقبرهای در پاریس در کنار سایر رهبران ارتش فرانسه دفن کردند.
ملکه ژوزفین بوهارته که بود؟
«ماری ژوزف رز تاشر دولا پاژری» معروف به «ژوزفین بوهارنه» که در دوران انقلاب فرانسه بیوه شده بود با داشتن دو فرزند خردسال با آیندهای مبهم مواجه شده بود. او نمیتوانست به ثروت خانوادهاش از مزارع در مارتینیک و یا به املاک شوهرش که به وسیله گیوتین کشته شده بود دسترسی داشته باشد. از آنجایی که او در آن برهه زمانی سی و اندیساله بود دیگر جوان محسوب نمیشد اما تمام تلاش خود را انجام داد تا بخشی از جامعه شیک آن روز پاریس شود و این کار را با کمک «پل باراس» سیاستمدار آن زمان انجام داد.
علیرغم موفقیتهای بسیار شهرت ژوزفین به دلیل شایعات خیانت و رسوایی خدشه دار شد. شناخته شده بود که او با چندین مرد از جمله پل باراس، که به آزادی او از زندان در دوران حکومت وحشت کمک کرد رابطه داشته است. این شایعات اغلب توسط دشمنان ناپلئون منتشر میشد و احتمالاً در تصمیم بعدی او برای طلاق از ژوزفین نقش داشتند.
ازدواج با ناپلئون
ژوزفین متقاعد شد که با ناپلئون بناپارت ژنرال اهل کُرس که سرمست عشق و دلباخته ژوزفین شده بود ازدواج شد. ناپلئون تنها چند ماه پس از آشنایی با ژوزفین و تقریبا بلافاصله پس از ازدواج با او در مارس ۱۷۹۶ میلادی برای رهبری ارتش انقلابی به ایتالیا اعزام شد. ناپلئون از ایتالیا دهها نامه برای ژوزفین نوشت.
با این وجود، محتوای نامههای او مملو از باج گیریهای عاطفی هستند و اظهار عشق مکرر در آن نامهها بیش از آن که عاشقانه به نظر برسد تهدیدآمیز و رعبآور بوده اند. برای مثال، او در یکی از نامههایش خطاب به ژوفین مینویسد: «تو هرگز برای من نامهای نمینویسی، تو به شوهرت اهمیت نمیدهی و توجهی نمیکنی». در نامه دیگری مینویسد: «من هیچ خبری از تو دریافت نکردهام و مطمئن هستم که دیگر مرا دوست نداری»
در نامه دیگری مینویسد: «هر روز بدیهای تو را میشمارم. برای آن که دیگر دوستت نداشته باشم به خود نهیب میزنم. آیا من تو را بیشتر دوست ندارم»؟ بررسی نامهها نشان میدهند که هر چه زمان میگذشت لحن ناپلئون در خطاب قرار دادن ژوزفین به مرور سردتر شده بود.
زوج قدرت
ژوزفین به عنوان همسر یک قهرمان جنگ از ارتباطات سیاسی خود برای کسب منافع شخصی سوء استفاده میکرد. شاید این کاری بود که به عنوان راهی برای مقاومت در برابر کنترلی که ناپلئون در بقیه عمرش اعمال میکرد انجام میداد. بدخواهان از جمله خانواده شخص ناپلئون که میدانستند آن زوج به عنوان یک تیم دو نفره تا چه اندازه میتوانند موثر باشند از انتشار شایعات برای لکه دار کردن شهرت ژوزفین لذت میبردند.
ناپلئون در حال لشکرکشی به مصر بود که به او مدرکی داده شد که نشان میداد ژوزفین به وی خیانت کرده است. ناپلئون در ابتدا خشمگین شد اما زمانی که به پاریس بازگشت ژوزفین را بخشید و در مقابل ژوزفین از تلاش او که منجر به قدرت گرفتناش پس از کودتای ۱۷۹۹ میلادی شد حمایت کرد.
ناپلئون به دیپلماسی نرم و تبار اشرافی ژوزفین برای کمک به هموار کردن مسیر تثبیت و تحکیم قدرت نیاز داشت زیرا در آن همزمان جناح گرایی مشخصه دهه انقلاب بود. ژوزفین نیز از نقشی که به وی برای ایجاد یک فرانسه جدید داده شده بود در حال لذت بردن بود. ژوزفین که در سال ۱۷۹۶ میلادی تمایلی برای پیوستن به شوهرش در ایتالیا نداشت او را همه جا همراهی میکرد.
این تصمیم به نفعش بود چرا که باعث میشد حواس شوهرش به زنی جوانتر منحرف نشود. با این وجود، در سال ۱۸۰۷ میلادی ناپلئون به ژوزفین اجاه نداد تا او را در لهستان همراهی کند جایی که ناپائون با «ماریا والوسکا» که یک نجیب زاده بود رابطه عاشقانه طولانی مدتی داشت. اگرچه در نامههای ناپلئون این گونه به نظر میرسد که او کماکان با ژوزفین رابطهای صمیمانه داشت با این وجود، خطر طلاق میان این زوج در حال افزایش بود.
زمانی که ناپلئون در سال ۱۸۰۴ میلادی یک امپراتوری را تاسیس کرده بود خانودهاش به طور فزایندهای او را در مورد نداشتن وارث برای موروثی شدن قدرت سرزنش میکردند. ژوزفین نتوانسته بود برای ناپلئون فرزندی به ارمغان آورد. مادمازل آوریلیون یکی از خدمتکاران ژوزفین در آن زمان نوشته بود که آن زوج چگونه در دوره منتهی به طلاق رابطهای کمتر صمیمانه با یکدیگر داشتند.
پایان پیوند
طلاق ناپلئون و ژوزفین شاید یک قربانی برای نیازهای دو ملت بود. ناپلئون پیش از ازدواج به ماری لوئیز اتریشی دوشس هابسبورگ به دیدار ژوزفین رفت و با او نامه نگاری داشت. ژوزفین تولد پسر ناپلئون را در سال ۱۸۱۱ میلادی به او تبریک گفت. او گفته بود که همیشه در شادی ناپلئون با او شریک خواهد بود زیرا سرنوشتشان جدایی ناپذیر است.
ناپلئون پیش از آغاز لشکرکشی به روسیه در سال ۱۸۱۲ میلادی با ژوزفین در مالمیسون ملاقات کرد. ناپلئون پس از شکست در واترلو مدتی را در آنجا گذراند تا به طور قطعی به سنت هلن تبعید شود.
درک ماهیت واقعی رابطه میان ناپلئون و ژوزفین دشوار است زیرا تعداد اندکی از نامههای ژوزفین باقی مانده تا بتوان از طریق آن جنبه واقعی آن زندگی عاطفی را درک کرد. آیا ژوزفین در ابتدا ناپلئون را دوست داشت؟ احتمالا پاسخ منفی میباشد. آیا بعدا به ناپلئون عشق ورزید و علاقمند شد؟ احتمالا پاسخ مثبت است. ناپلئون ژوزفین را قادر ساخت تا بر موضوع اختلاف سنی و منتقداناش فائق آید و شرایطی را فراهم ساخت تا او از هورتنس و اوژن فرزنداناش مراقبت کند. در نهایت، شاید ژوزفین و ناپلئون هر دو قدرت را بیشتر از یکدیگر دوست داشتند.
آنان مزایای همکاری با یکدیگر را درک کردند و به سرعت به اوج رسیدند. در پایان، نیاز ناپلئون به یک پسر هم رژیم و هم زندگی مشترک آنان را بیثبات ساخت اما دیدار آن دو در مالمیسون در مسیر تبعید ناپلئون نشان میدهد که ناپلئون تا چه اندازه برای ژوزفین ارزش قائل بود.
ناپلئون اندکی پیش از مرگاش در سال ۱۸۲۱ میلادی ژوزفین را در خواب دیده بود. یک نظامی وفادار به ناپلئون در خاطراتاش نوشته بود: «ناپلئون گفته بود که ژوزفین را در خواب دیده و با او صحبت کرده است». این نشان میدهد که ناپلئون پیش از مرگ امیدوار بود روزی دوباره در کنار ژوزفین باشد.
1% فکر کن یکی این متن رو بخونه!
با اینکه پاره کننده بود ولی من خوندمش
درسته متن طولانی ولی خوندن این متن قبل دیدن این فیلم که حکم خلاصه ای چند صد صفحه ای از زندگی ناپلئون رو داره باعث میشه بیشتر با شخصیت این کاراکتر تو فیلم آشنا بشی و از خلق و خوی ناپلئون بیشتر آگاهی کسب کنی هم اطلاعات عمومی زیاد میشه هم باعث میشه نگاه ظریفتر و موشکافانه تری به فیلم داشته باشی علاوه بر کسب اطلاعات عمومی و تاریخی باعث کسب عبرت و بالا رفتن دایره لغوی درذهن و افزایش فن بیان و سخنرانی گیرا برای اون شخص تو جامعه رو به ارمغان میاره و تو جمع و دوره همی های دوستانه اون شخص می تونه فقط به یک جمله بسنده نکنه که فیلم خوییه یا فیلم بدیه به مرور تبدیل میشه به یه تحلیلگر که حد اقل توانایی این رو داره که 5 خط در مورد اون کاراکتر یا فیلم توضیحات دقیقتر و مو شکافانه تری رو تو جمع به دوستانش اراعه بده . پس همیشه خوندن مطالب طولانی همچین بی فایده هم نیست …
یکی اکانت اینو بلاک کنه ، جان مادرت رها کن مارو.خستمون کردی.
واقعا، یکی که اینجا وقت ملت رو میگیره، چون میخواد اسم در کنه بگه منتقده با یه مشت کپی پیست از ویکی پدیا و بقیه نظرات کلا دیده نمیشه، جناب ادمین خواهشا بلاک کن
ی مشت کلمات رو کپی پیست کردی اینجا که هیچ ربطی به فیلم نداره و جنبه تاریخی داره ، یعنی با دونستن اینها هیچ ربطی بین کلماتت و فیلم نمیشه دید .
معلومه فیلم رو ندیده میگردی اینور و اونور هرچی از ناپلئون دیدی کپی و سپس اینجا پیست کردی .
اما من بهت میگم : این فیلم بدترین و بی ارزش ترین فیلم سال ۲۰۲۳ بود و به نظر ریدلی اسکات از ناپلئون متنفر بوده که این فیلم و ساخته ، فیلم تماماً در قصر و اناق خواب کسی هست که دو سوم عمرش رو درجنگ گذرونده ، و تمام داستان جنگ خلاصه شده در دقایقی ، این فیلم نه ارزش تاریخی و نه ارزش دانلود داره .
و در کنار فیلم ضد مرد باربی هردو مزخرفترین فیلم های ۲۰۲۳ بودند .
ونشون داد ریدلی اسکات دیگه باید بره استراحت کنه .
آفرین، خیلی تاثیر گذار بود
بهتره منتظر نسخه کارگردان باشیم.
ولی ایکاش ریدلی اسکات ادامه پرومتئوس و کاوننت رو بسازه هرچه زودتر.
بیگانه 1979
بیگانه ها 1986
پرومتئوس 2012
اینا رو من فقط دوست داشتم ولی دیگه
خیلی تکراری بود بیگانه از تخم در میامد
و همه رو میخورد و از شکمشان میزد بیرون
مثل بیگانه 3 و 4 خیلی تکراری شد و از کیفیت
داستانی میامد پایین
ولی این سه نایی گفتم فوق العاده هستند
یه فیلم بیوگرافی تاریخی که نه اونچنان به اتفاقات تاریخی و جنگها و… پرداخته و نه اونچنان به شخصیت و کارهای ناپلئون پرداخته. طراحی لباس، جلوه های ویژه، کارگردانی و بازی بازیگران عالیه اسم های بزرگی مثل ریدلی اسکات و فینیکس هم وزنه های مضاعفی برای فیلم هستن اما با تمام این اوصاف بعد دیدن فیلم اونجور که باید توقعم برآورده نشد. امتیاز من به این فیلم ۶/۵ از ۱۰.
میگن یه نسخه کارگردان داره که ۱ ساعت محتوای بیشتری داره، و به گفته ریدلی اسکات اون نسخه میتونه مخاطب رو راضی کنه. به نظرم صبر کنیم اون نسخه رو ببینیم بهتر باشه
دقیقا برعکسه، اسکات گفته نسخه کارگردانی که من قراره بدم، 2 ساعت و نیمه، و کلا فیلم باید محتوای با ارزش داشته باشه که بتونه 3.5 ساعت مخاطبو بشونه پا خودش.
نسخه کارگردان یه ساعت کمتره خلاصه
نه ظاهرا صحبت شما درسته، اون مصاحبه ای که من ازش خوندم قبل انتشار فیلمه و اونجا گفته در اصل همین نسخه ای که اول اومده باید نسخه کارگردان باشه، ولی بعد اپل ازش یه نسخه طولانی تر خواسته که بتونه فروش خانگی هم داشته باشه ظاهرا